يادم به اولين سفر عتباتم افتاد ... هنوز ياد فريادهاي زن جوان لبناني توي سرداب سامرا تنمو مي لرزونه ... اين الطالب بدم ال...
مدام اسم شهداشونو با اين ذکر مي گفت و اشک مي ريخت
مضطرانه به شبکه هاي ضريح چنگ انداخته بود و ...
چه قدر فرقه بين ندبه هاي ما و اونا!