سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مضطر
یکشنبه 87/8/26 | روحی

یک دوست عزیزی میگفت:

توی یک حادثه ی تلخ تصادف، وقتی می رسی و بچه ای از آشناهات را می بینی که صدمه دیده و هیچکس نیست که بهش کمک کنه چه کار میکنی؟!

می ایستی و نگاه میکنی؟
                               یا از کسی می پرسی که چه باید بکنی؟

یا اینکه بی درنگ بدون در نظر گرفتن خیلی از مسایل، سریع او را در آغوش میگیری و برای کمک به او به هرکسی رو میندازی؟
مضطرب و سراسیمه به این طرف و اون طرف میدوی !
جلوی هر کسی را میگیری تا او را به نزدیکترین بیمارستان برسونی؟!
و....

حالا مولا و آقامون با غیبت طولانی، تصادف کرده و از همه ی ما شیعه ها کمک خواسته اونقدر هم ایشون غریب و مضطره که از ما درخواست کمک کرده  

اون آقا و مولایی که بزرگواریش مورد اعتراف همه ی عالم و آدمه ، قدرت و توان هر کاری رو داره اما اجازه نداره ، اونوقت این بی معرفتی نیست که یک چنین بزرگواری از ما که سرتا پا گناه و تقصیریم کمک بخواد و یاریش نکنیم بارها و بارها بفرمایند: وَ أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ ...
                                                                برای ظهورم بسیار دعا کنید

اون هم نه به خاطر خودشون که به خاطر گشایش در کارهای ما

فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم