سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چشم بر کعبه
یکشنبه 88/4/14 | روحی

 

...خانه خدا شکافت
                   تا نوگلی در او بشکفد
که رایحه ی دل انگیز حضورش، زمین را از عطر بهشت آسمانها پر سازد.
دیدگان آسمانها و زمین همچنان در حیرت اتفاق شگرفی است که خدا برترین هدیه ی آسمانی خویش را به زمینیان عطا نمود.

و نامش را مشتق از نام خود نهاد تا زمینیان بدانند او خدا نیست اما رفتار و کردار و گفتارش خداییست.

انسان و انسانیت، مردی را به وسعت تاریخ به نظاره نشست که برق عدالتش، سرخی فولاد گداخته ای بود که مقابل برادرش عقیل نهاد؛ رعد شجاعتش، پشت عبدودها را بر خاک کشاند؛ شبنم عطوفتش، نوازش مهربانانه ی یتیمان بود؛ و حلاوت ایمانش، طعم شیرین مناجات کمیل و سجده های بندگیش.

اما بشر و بشریت، قرنهاست در حسرت دیدار دوباره ی اینچنین مردی نالان و گریان است.
چشم بر کعبه و دل در هوای دیدار هدیه ای دیگر از سوی خدا


مولای ما نمونهء دیگر نداشته است
اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

وقت طواف دور حرم فکر می کنم
این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی
آیینه ای برای پیمبر نداشته است

سوگند می خورم که نبی شهر علم بود
شهری که جز علی در دیگر نداشته است

طوری ز چارچوب در قلعه کنده است
انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود
یا جبرِِییل واژهء بهتر نداشته است

چون روز روشن است که در جهل گمشده است
هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است

این شعر استعاره ندارد برای او
تقصیر من که نیست برابر نداشته است

سید حمیدرضا برقعی