تصور ما شیعیان درباره ی دستگیری ائمه معصومین علیهم السلام به ویژه حضرت ولی عصر ارواحنا فداه بر این مدار در چرخش است که دوستان و محبین ائمه در اولویت اند؛ در حالیکه رفتار و منش پیشوایان معصوم علیهم السلام در راه خدمت به اسلام و نجات امت اسلامی حتا در دستگیری از دشمنان نیز منتهی می گردد.
سری در تاریخ بچرخانید تا ببینید که امامان اختصاصی شیعه چگونه پناه و ملجاء دشمنان خود نیز در گرفتاریها و مشکلاتشان بوده اند.
در این باره تاریخ، نمونهای از گرفتارى عبد الملک خلیفه اموى در مشکلی مهم را براى ما ثبت کرده است که بازخوانی آن در ایام شهادت امام محمد باقر علیه السلام خالی از لطف نیست:
عبد الملک بعد از اینکه به حکومت رسید، از اینکه رومیان به روی کاغذ نقش پدر و پسر و روح القدوس را میزدند، خوشش نیامد و به حاکم مصر فرمان داد که بجای آنها، سوره توحید و آیه شریفه "شهد الله أنّه لا إله إلا هُو ..." را نقش زند. خبر این اقدام به گوش پادشاه روم رسید و به عبد الملک نوشت: "کار کاغذ سازى و آنچه در آنجا نقش و نگار مى یابد، متعلق به روم است ..."
چون عبد الملک نامه پادشاه روم را خواند، پاسخى به پادشاه روم نداد و هدیه ای را هم که همراه نامه بود پس فرستاد. این عمل تا چندین بار ادامه داشت تا جایی که پادشاه روم، هدیه را چند برابر کرد ولی عبد الملک نژذیرفت.
در این هنگام، پادشاه روم به عبد الملک نوشت: "طراز کاغذها را به شکل اول بازگردان؛ درغیر این صورت فرمان میدهم تا روى سکهها بر پیامبرت ناسزا حک کنند."
وقتی عبد الملک نامه را خواند، بسیار خشمگین شد و چون بعد از گردآوری مسلمانان و مشورت با آنان به راه حلی نرسید؛ دستور داد تا امام باقر (علیه السلام) را به نزدش بیاورند.
چون امام (علیه السلام) آمد، عبدالملک ماجرا را برای آن حضرت بازگو کرد. امام باقر (علیه السلام) فرمود: "این امر بر تو بزرگ نیاید، این مسأله از دو جهت ناچیز است: نخست آنکه خداوند عزوجل نمى گذارد تا پادشاه روم تهدید خود را درمورد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) عملى کند و دوم آنکه این کار، چاره دارد."
عبد الملک پرسید: چاره چیست؟
امام باقر (علیه السلام) فرمود: "همین حالا صنعتگران را بخوان تا سکه هاى درهم و دیناری ضرب کنند که در یک روى سکه ها، سوره توحید و در روى دیگر،نام رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) را نقش خورده باشد و در گرداگرد سکهها، نام شهر و نیز سالى را که این سکهها در آن ضرب شده بنگار."
سپس امام (علیه السلام) نحوه ی تعیین وزن سکهها، چگونگی ضرب آنها و شیوه سنجش وزن درهم و دینار را به خلیفه ی اموی آموخت و به او دستور داد که سکهها را در تمام شهرهاى اسلامى براى انجام معاملات در اختیار مردم قرار دهند.
عبد الملک فرمان امام (علیه السلام) را انجام داد و به پادشاه روم پیغام فرستاد که خداوند عزوجل تو را از اقدامى که در سر دارى، مانع شد و من در تمام کشور چنین و چنان کردم و سکهها و طراز رومى را از اعتبار ساقط نمودم.
در این هنگام عده ای از اطرافیان به پادشاه روم گفتند: حال که این گونه شد، به تهدیدهاى خود در مورد پادشاه عرب جامه ی عمل بپوشان! پادشاه روم گفت: "من با نامه هایى که براى او فرستادم، مى خواستم خشمگینش کنم؛ چون من بر او قدرت داشتم و سکه هاى رومى در کشور او رایج بود. اینک بر او قدرت ندارم؛ چرا که مسلمانان با سکه هاى رومى خرید و فروش نمى کنند و عملى کردن آن تهدیدها امکان پذیر نیست."
برگرفته از سایت رشد با اندکی تصرف