هر سال همینطور است؛
کمی از تاسوعا و عاشورا که می گذرد و فاصله می گیریم؛ انگار آلام و دردهای حسینعلیه السلام و یارانش، به دست غفلت گرفتاریهای دنیایی، فراموش می شود.
به ماه که می رسد، دیگر جایی از مشکی پوشی در و دیوار خبری نیست. در شلوغی شهر و تزیینات درهم برهم نمای ساختمانها، خودت را هم گم می کنی، چه رسد به داغ عاشورا!...
... اما اربعین، دوباره داغت را تازه می کند.
دوباره فرصت سوختن و اشک ریختن برایت مهیا است.
بالهایت جان می گیرد!
حالا میتوانی درهوای حسین دوباره اوج بگیری؛
ولی اینبار نه به مانند روز عاشورا.
زیرا فقط یک روز از سال عاشوراست و فقط یک روز، اربعین.
هوشیار باش که اگر این فرصت را هم از دست بدهی، معلوم نیست فرصت ناب دیگری برای پریدن در آسمان حسینی بیابی؟!
... مگر اینکه چشم باز کنی و خودت را در صحن و سرای کربلایش ببینی!
ای خدا یعنی می شود؟!