نمیدونم شما با دعاها چه حال و روزی دارید؟!
بر ای من که بعضی از دعاها با زمزمه و زیر لب ، بیشتر حالم را منقلب می کنه.
یکی از همین دعاها، دعای ابوحمزه ثمالیه
عبارات و مضامین این دعا اونقدر عمیق و پرمعناست که فقط با زمرمه و تأمل بیشتر در واژه هاست که میشه درک و احساسشون کرد.
«حُجَّتِی یَا اللَّهُ فِی جُرْأَتِی عَلَى مَسْأَلَتِکَ مَعَ إِتْیَانِی مَا تَکْرَهُ جُودُکَ وَ کَرَمُکَ
حجت من بر جرأت درخواست حاجت از تو با آنکه کردارم همه ناپسند بوده همانا بخاطر کرم و بخشش توست
وَ عُدَّتِی فِی شِدَّتِی مَعَ قِلَّةِ حَیَائِی رَأْفَتُکَ وَ رَحْمَتُک
و پناه آوردنم در حال سختى به درگاه تو با بىحیایى و بىباکیم به موجب رأفت و مهربانى توست.»
همیشه این عبارت مرا به این فکر فرو میبره که واقعا من سراپا تقصیر که اعمال و رفتار و غفلتهاش، موجبات غیبت امام زمانشو بوجود آورده، چگونه درخواست حاجت بزرگی به مانند ظهور مولاشو داره؟!!
این جرأت به درخواست، در من ِ لبریز ِ از گناه نیست، مگر به فراوانی و بی حد و اندازه بودن کرم و بخشش خدای منان.
پس خدایا به همون لطف بی کرانت، نعمت بی پایان حجتت را به ما ارزانی دار، بی نگاه به بی حیایی و بی لیاقتی درخواست کننده اش...