اگر این شبها را قدر بدانیم
بر لبانمان جز دعا برای ظهور صاحب امضاء تقدیرمان جاری نخواهد بود.
پس در همه حالات امشب بخوان:
اللهم کن لویک الحجة بن الحسن ...
ای کاش می شد با آیات قرآن بصورت دائمی زندگی کرد؛
در خلیی از حالات، به ویژه در اضطرار، ما با رجوع به قرآن زندگی خودمان را می بینیم و درک می کنیم.
آیات زیر برای من خاطره ای است که امیدوارم روزی روزگاری شرایطی پیش آید که بتوانم داستانش را برای شما بنگارم.
وَ هُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَ هُدُوا إِلى صِراطِ الْحَمِیدِ
و به گفتار پاک هدایت شده و به راه (خدای) ستوده هدایت گردیده اند.
اِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِی جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ (1)
بی تردید کسانی که کافر شدند و از راه خدا و مسجد الحرام باز می دارند درحالیکه ما آنرا برای مردمی که در آن مقیم اند و یا مسافرند یکسان قرار داده ایم و هر که بخواهد در این سرزمین به ستم کجروی کند، او را از عذابی دردناک می چشانسم.
1) آیات 24 و 25 سوره حج
ماه خوب خدا توی گرمای سوزان روزهای بلند تابستون، بازهم ماه خوب خداست.
بازهم توی داغِ داغِ وسطِ این فصل، حُرمِ رحمت الهی قابل حسِّه؛
توی شبهای بی حالیِ بعد از افطارش، بازهم زمزمهی دعایی که می دونی بر لبان بهترین بندهی خوب خدا ، توی ماه خوب خدا جاریه؛ حال و هوای معنوی غیرقابل وصفی داره...
هرشبِ با حال این ماهِ خوبِ خدا وقتی این عبارات را زمزمه می کنی به اندازهی معرفتت تو را از زمین جدا می کنه :
اى خدای من! ستایش را با حمد تو آغاز مىکنم و به نعمت و احسانت، راه حق و صواب را مىجویم. و یقین دارم که تو مهربانترین مهربانان عالمى در هنگامهی عفو و بخشش و سختترین منتقمى در جایگاهِ عقاب و انتقام و بزرگترین جبّارانى در مقام والای کبریائی.
اى خدای خوب من! وقتی به ما اجازه دادى که به درگاهت دعا کنیم و جرأتِ درخواست را به ما عنایت کردی، پس ای شنوا ! ستایش مرا بشنو و دعایم را اجابت فرما و به بزرگواریت از لغزشم درگذر.
چه بسیار غصه و اندوهها را برطرف کردهاى و هم و غمها را زدوده ای
« ای خدای مهربان! غمها و اندوه های مولای ما را به بشارت ظهورش برطرف گردان و قلبهای آکنده از اندوه فراقش را به شادباش ظهورش روشن گردان... »
اَللّهُمَّ اِنّى اَفْتَتِحُ الثَّنآءَ بِحَمْدِکَ، وَاَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَّنِکَ، وَاَیْقَنْتُ اَنَّکَ اَنْتَ اَرْحَمُ الرَّاحِمینَ فى مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَاَشَدُّ الْمُعاقِبینَ فى مَوْضِعِ النَّکالِ وَالنَّقِمَةِ، وَاَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرینَ فى مَوْضِعِ الْکِبْریآءِ وَالْعَظَمَةِ، اَللّهُمَّ اَذِنْتَ لى فى دُعآئِکَ وَمَسْئَلَتِکَ، فَاسْمَعْ یا سَمیعُ مِدْحَتى، وَاَجِبْ یا رَحیمُ دَعْوَتى، وَاَقِلْ یا غَفُورُ عَثْرَتى، فَکَمْ یآ اِلهى مِنْ کُرْبَةٍ قَدْ فَرَّجْتَها، وَهُمُومٍ قَدْ کَشَفْتَها
این روزها و شبهای گشوده شدن درهای آسمان رحمت؛ اگر غنیمت بدانیم دعایی جز دعای فرج و ظهور امام زمانعلیه السلام بر لبانمان جاری نخواهد بود...
نیمه شعبان امسال هم با تمام معنویت و زیباییهای خاص خودش گذشت اما...
اما تعجب بر انگیزتر از همیشه این بود که هر سال از برنامه های نیمه شعبان می گذرد محتوای معرفتی برنامه ها بخصوص برنامه های عمومی که در سطح شهر برپاست کاسته می شود و هیچ کس هم (اعم از مسؤولین به اصطلاح فرهنگی و غیر فرهنگی ) به فکر نیست.
البته این هم نشان از میزان غربت امام زمانِ طریدِ وحیدمان است که هرچه از عمر غیبتش می گذرد بر غربتش افزون می گردد.
ای کاش بغضی که این روزها از درد این غربت گلویم را می فشارد و کاری هم از دستم بر نمی آید بترکد ...
باید چه کرد؟؟؟!!!
اکثر مردم برای شاد کردن کسی یا آشتی کردن با شخصی کالای ارزشمندی تهیه کرده ، به عنوان هدیه به او تقدیم می کنند.
گفته اند برای هدیه دادن، چیزی را تهیه کن که برای خودت می پسندی.
عزیزترین آشنای ما شیعیان کیست؟ چه چیزی را می توان به عنوان بهترین هدیه به او تقدیم کرد؟
عزیزترین آشنای شیعه امروز ، آخرین امام معصوم، حضرت صاحب الزّمان علیه السلام درقید حیات می باشند.
یکی از بهترین هدیه ها - در صورتِ قبول شدن - ثوابِ نماز اوّلِ وقت است، که می توان به حضرت صاحب الزّمان علیه السلام که امام حاضر و زنده هستند هدیه کرد.
درباره این عمل شایسته روایت شده که :
«هر کس ثواب نماز خود را به رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرمومنان وجانشینان ایشان علیهم السلام هدیه دهد، خداوند تبارک وتعالی ثوابِ نمازش را آن قدرافزایش می دهد که از شمارش آن نفس قطع می گردد و پیش ازآن که روحش از بدنش برآید به او گفته می شود : ای فلان! هدیه تو به ما رسید، پس امروز روز پاداش و تلافی کردن نیکی های توست ، ... گوارایت باد آنچه به آن رسیدی.»
دراین صورت چه چیز بهتر از این که ثواب نماز اوّل وقتمان را به امام زمان
علیه السلام یا بقیّه ی معصومین علیهم السلام هدیه کنیم؛ با این کار توجّهِ امام زمان
ای پیامبر!
سلام بر تو که وعدههای تو را با دستهای لرزان خویش لمس میکنیم.
ما فرموده تو را که «از شرق، کسانی راه را برای ظهور مهدی(ع) هموار میکنند» از یاد نبردهایم.
سلام بر تو!
حاشا که از یاد ببریم آن منظره را که به ابوذر فرمودی:
«ابوذر! میدانی چه اندیشهای مشغولم داشته است و پرنده اشتیاق دلم به کدام سوی پر میکشید؟ دلم به شوق دیدار برادرانی میتپد که بعدها خواهند آمد، مقامشان همسنگ مقام انبیاست و منزلتشان در نزد خدا منزلت شهدا.
از پدر و مادر و برادر و خواهر خویش به خاطر جلب رضای خدا دست میکشند و آنچه مال در خورجین تملک دارند، فدای خدا میکنند.
در مقام خشوع در مقابل خداوند تا اوج ذلت رشد میکنند، دل از دنیا و مافیها میکنند...
دلهایشان رو به سوی خدا دارد، جانهایشان از خداست و دانششان برای خدا...».
ای پیامبر! از یادمان نمیرود آن خاطره را که آنقدر از صفات این عزیزانت مشتاقانه گفتی که اشک در چشمانت نشست و همان حال که زمین اشکهای مبارک تو را در بغل میفشرد دعایشان فرمودی: «خداوندا! حفظشان کن و یاریشان فرما در نبرد با دشمنان و چشمم را به دیدارشان در قیامت روشن کن».
پیامبر! عزیز خداوند! معشوق معبود! سلام بر تو!
تو که قرنها پیش برای این عزیزانت گریستی و دعایشان فرمودی و میدانستی و میدانی که حیات و نصر و فتحشان به پشتوانه دعای توست، اکنون در این مخاطرات رهایمان نکن.
اگر در طول تاریخ تا به امروز ندیده اید امیری مسلمان را که در کنار شهروند مسیحی بنشیند و به حکم بر علیه خود تن دهد پس بنگرید:
از امام عسکری (علیه السلام) روایت شده است که فرمود:
روزی امام هادی (علیه السلام) بر بالین یکی از اصحاب خود حاضر شد که بیمار شده بود و از ترس مرگ گریه و بی تابی میکرد. امام (علیه السلام) به او فرمود: "ای بنده خدا! ترس تو از مرگ بدین سبب است که آن را نمیشناسی. آیا هرگاه بدنت را چرک و آلودگی فرا گیرد و از شدت آلودگی و چرکی که بر توست، آزرده شوی و به بیماری های پوستی و دمل و گری مبتلا گردی و بدانی که شستشو در گرمابه همه آنها را برطرف میکند، آیا به آنجا نمیروی تا خودت را از آن آلودگی ها پاک کنی؟ یا این که (دوست داری) به گرمابه نروی تا آن آلودگی ها بر بدنت باقی بمانند؟"
عرض کرد: آری ای فرزند پیامبر خدا، دوست دارم خود را پاک گردانم.
امام (علیه السلام) در ادامه فرمود: "پس مرگ نقش همان گرمابه را دارد و آخرین چیزی است که از غربال کردن گناهانت و پاکیزه ساختن تو برایت مانده؛ پس چون به آن رسیدی و از آن گذر کردی، یقینا از هر غصه و اندوه و آزاری رسته ای و به همه خوشی ها و شادکامی ها رسیده ای."
بر اثر موعظه امام هادی (علیه السلام) آن مرد آرام شد و تسلیم مرگ گردید و شادمانی کرد و طولی نکشید که دیده فروبست و جان به جان آفرین تسلیم نمود.
معانی الأخبار، صفحه 290