ای اهل ایمان! ای آزاد اندیشان جهان! ای وجدان های بیدار! ای کسانی که هرگاه در گوشه ای از عالم، ظلم ظالمی را بر مظلومی مشاهده می کنید، آرام نگرفته، زبان به اعتراض می گشایید؛ چشم گشوده و ببینید که:
ظلم و فساد و تباهی سراسر جهان را فرا گرفته؛
حیا و عفّت و پاک دامنی از جوامع بشری رخت بر بسته و فحشا، هرزگی و بی بندوباری جای آن را گرفته؛
ایمان و دین داری، عزّت خود را از دست داده؛ کفر و بی دینی، سربلندی و افتخار به همراه آورده.
در چنین هنگامه ای بر جای نشستن روا نخواهد بود، باید که برخیزیم و فریاد یاری طلبی سر داده، دست استغاثه برآوریم؛ آن هم به آستان کسی که خود، آخرین میراث دار غدیر و جانشین خاندانی است که خداوند به واسطه ی پیامبر بزرگوارش در غدیر، ولایت و اداره ی جهان را به ایشان سپرده است، دست حاجت به سوی کسی بریم که توان و امکان اصلاح امور را داشته و پروردگار وی را مرجع و محلّ رجوع مردم قرار داده است.
پس بیایید نیت های خویش را خالص و دل های متفرّق را یکی کرده و یک دِله شویم؛
بیایید زمزمه های پراکنده را هماهنگ ساخته و یک صدا گشته و به درگاهش چنین نجوا کنیم:
ای مولا! ای صاحب! ای پدر! بیا که:
خسته شده ایم از پوچی و پوچ زیستن؛
از نظاره ی زشتی ها و آلودگی ها؛
از شنیدن وعده های بی حاصل؛
خسته ایم از دورویی ها و دورنگی ها؛
به تنگ آمده ایم از درنده خویی و زیستن در میان درنده خویان؛
وامانده ایم از این سو به آن سو دویدن و هر روز دست به دامن کسی شدن؛
بی تاب گشته ایم از حرکت های بیهوده و وعده های پوچ و امتحان شدن ها و امتحان کردن ها؛
زمین خسته است، آسمان خسته است، دریا خسته است، کوهسار خسته است، ...؛
دنیا چه رنگ های بسیار به خود دیده: عالم و جاهل ، زشت و زیبا ، سپید و سیاه و ...؛
اکنون امّا آیا وقت آن نرسیده که تو را امتحان کند؟! تو را که وعده ی خدایی، تو را که یادگار غدیری و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در غدیر از آمدنت خبر داده.
برگرفته از سایت www.kindfather.ir
همانطور که میدانید فرستادن پیامک در مناسبتهای گوناگون به عنوان فرهنگ در میان عامه ی مردم مرسوم گردیده، در خیلی از مواقع توجه به معانی پیامکها مورد غفلت گیرندگان و یا ارسال کنندگان پیامک واقع میگردد که این موجب گسترش پیامکهایی با مضامین بسیار سخیف و حتا توهین آمیز هم می گردد. البته همه اذعان دارند که ارسال کنندگان در این موارد هیچگونه عمدی نداشته و ناخواسته از روی جوگیری و عدم توجه زیاد و نکته سنجی به این امر مبادرت می ورزند.
در عید قربان گذشته پیامکی بدین صورت از سوی یک دوست عزیز دریافت شد:
ای صبـا از مـن بـه اسماعیـل قربانـی بگـو
زنده برگشتن زکوی یار شرط عشق نیست
هرچند میدانستم که مضمون و مفهوم شعر مناسب نیست اما بدلیل عدم برخورداری از ذوق هنر شاعری از جواب شعرگونه عاجز بودم، لذا پیامک مزیور را به یکی از آشنایان که از این ذوق بهره ها دارد (هرچند خود ایشان چنین پنداری نداشته و بارها ما را از مکتوبات خویش محروم ساخته) ارسال نمودم. ساعتی بعد این جواب نغز و زیبا از سوی ایشان دریافت گردید:
طاعتِ بی چونِ معشوق است شرط عاشقی
زنـده بــرگشتـن بــه امـر یـــار، عیـنِ ذبـح بـود
ما انسانها بر حسب فطرت خویش، نمیتوانیم بدون تکیه گاه زندگی کنیم. خلقت انسان این چنینست که به دنبال تکیه گاهی میگردد تا به آن اتّکا کند. اما ، انسانها بر اساس آن چیزی که در زندگی به آن تکیه میکنند، به چهار دسته تقسیم میشوند. طبقه ی اوّل، یعنی همان طبقه ی پایین بشریّت، نقطه ی اتّکایشان مال و ثروت است؛ تکیه گاهشان اندوخته های مالی است.
گروه دوم، نسبت به طبقه ی اوّل در مرتبه ی بالاتری قرار دارند. این گروه نقطه ی اتّکایشان مال و ثروت نیست؛ بلکه مقام و منصب است.
طبقه ی سوم، افراد بالا مرتبه ای در میان انسانها که از مال و منال گذشته اند؛ از جاه، مقام، منصب، ریاست، سلطنت و حکومت فارغ شده اند ؛ دارای مرتبه ی اعتماد به نفس اند. تکیه گاهشان قدرت نفسانی شان است. آنان به دنبال استخراج قدرت نهفته و خارق العاده ی نفس خویشند، تا به آن اعتماد کنند؛ چرا که اگر فکر و اراده ی انسان تربیت گردد، به حدی قدرتمند میشود که توان متوقّف نمودن بزرگترین قدرت ها را نیز دارد. لذا نخبگان بشریّت دنبال اتّکای به نفس، یعنی بهره برداری از قدرت فکری و سیطره ی ارادی خویش، هستند.
با اینکه قدرت نفس، فوق العاده و اعجاب انگیز است؛ امّا استثنای محدودیت آنرا نیز فراگرفته و در تنگنای اندازه های بشری محدود گردیده است.
نهایت و منتهای کمال که مافوق آن تصوّر نمیشود، این است که این قدرت نفسانی به قدرتی متصل گردد که لا یتناهی است و از ازل تا ابد، هر چیزی را تحت سیطره ی خود قرار داده است. آنگاه قدرت اعجاب انگیز بشری به ثمر میرسد.
به فرموده ی زیبا و شگرف امام جواد (علیه السلام) :
"اعتماد به خدا، قیمت هر متاع گران قدر و نردبان ترقی برای وصول به هر مقام بلندی است."
و از آنجاییکه حبل متین الهی بی شک امام مبین هر زمانی است که همان نقطه چهارم اتّکای بشر است؛ لذا بهترین تکیه گاه امام زمان و ریسمان محکم الهی است.
و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا
«حالمان بهتر است/ اما انگیزه ای نداریم/ دردی لازم است...»
خیلی از وقتها فکر میکنیم که حالمون خیلی خوبه و شاید خیلی بهتر از قبلیم، حتا سرحالتر هم به نظر می رسیم اما غافل از اینکه حال خوب باید به دنبالش یک کار خوب نیز انجام بشه. کار خوب وقتی خوب به عمل در می آد که یک انگیزه ی قوی و خوب پشتش باشه. اونوقت شاید بپرسی انگیزه ی خوب از چی نشأت میگیره؟ من میگم از یک درد از یک رنج!!
تعجب نکن واقعا اگه درد و رنج باشه انگیزه هست انگیزه باشه یک کار خوب است و...
از بین این همه درد، اونی که بیشتر از همه انگیزه آورتره، درد فراق و هجرانه!
اون هم چه فراقی که صدها نسل با هاش سوخته باشند و رنج کشیده باشند.
میدونی این درد و رنج انتظار چه انگیزه ی قوی و مؤثریه که نه صدها سال بلکه الان هزاران ساله که شیعه با همین انگیزه ، درد فراق از امام غایبش رو تحمل کرده و دست به هرکاری زده تا اگه شده حتا دقیقه ای از این فراق و هجرانو کم کنه.
« ما از درد رنج میبریم/ آه چقدر برای انتظار انگیزه داریم.»
خوشا به حال آنانی که پا در سرزمینی می گذارند که انبیای الهی از آدم تا خاتم در آن قدم نهادند.
خوشا به حال آنانی که دیده ی ظاهری و باطنیشان را آماده ی دیدار کعبه ی الهی و قبة الخضرای رسول و تربت الاحزان بقیع نموده اند.
خوشا به حال آنان که می خواهند لباس احرامِ بی زیور را به تن کنند، تا رنگ پرستش های غیر خدا را از خودشان دور نمایند. خوشا به حال آنان که قصد دارند در مقام ابراهیم به نماز بیایستند تا از بزرگِ بنیانگذاران توحید پیروی کرده باشند؛ در میان صفا و مروه سعی کنند، تا کوشش هاجر را برای یافتن آب و کمک به قرزندش تجسم نمایند، در هر دور طواف، حجرالاسود را ببوسند به آن سلام کنند و با آن سخن بگویند ، تا اصل تولّی را به جای آورده باشند، خوشا به حالتان که اگر به عرفات می روند به دنبال معرفت حرکت می کنند و اگر به مشعر و منا سیر می نمایند در جستجوی شعور بندگی و پیوند با ربوبیت به سر می برند و ...
بسی سعادت نصیب آنانی که با انجام ظواهر اعمال فیزیکی حج ، توجه به باطن های زلال و روحانی آن هم دارند، و می دانند که روح تمامی عبادات به ویژه روح بلند حج و اعمال با شکوه آن در وجود امام معصوم تبلور پیدا می کند. او نتیجه و تجسم کامل و واقعی حج و روح گرانقدر آن است.
دیدار کعبه ای از خشت و گِل باید ما را به یاد کعبه ی دل بیاندازد. چه زیبا فرمودند رسول خدا که «مَثَلُ الامام مَثَلُ الکعبة اذ تؤتی و لا تأتی » امام به مانند کعبه ای است که مردم وظیفه دارند به سراغش روند و به دور او بچرخند.
در حج باید بدنبال یافتن گم کرده ای که روح اعمال است باشیم. تمامی لحظات این سفر را با او پیوند برقرار کنیم و با او دست بیعت بدهیم؛ با او زمزمه ی « لبیک اللهم لبیک ...» را سر دهیم. با مهر او و یاد او خود را در معرض وزش نفحات رحمانی روحانی الهی قرار دهیم و از تشعشعات آفتاب عالم تاب او گرما و نور بگیریم.
با این اوصاف مگر می شود در حج باشیم و بدور کعبه بگردیم و چشمانمان بدنبال امام کعبه نچرخد، مگر میشود حَجَر راببوسیم و نگوییم :
یا صاحب الزمان!
خالت حَجَر و چاه زنخدان تو زمزم
حاجی نشود هر که نبوسد حَجَرت را
مگر امکان دارد با این حال در عید قربان قربانی کنیم و زبان حالمان این نباشد که :
به عید قربان ، قربان کنند خلق جهان
بتا تو عید منی من شوم تو را قربان
چه قدر حال و هوای خوش حج با یاد امام آرزوی ماست که بدون حضور امام در مناسک، حج پذیرفته نمی شود ؛ به فرموده ی امام صادق علیه السلام « سالی که صاحب این امر در موسم حج شرکت نکند و حضور نداشته باشد هیچ کس حج مقبولی نخواهد داشت.»
پس تمامیت و قبولی حجِ مردم با حضور امام زمان علیه السلام است؛ امام باقر علیه السلام : « تمامُ الحجِّ لقاءُ الامام» دیدار امام کامل کننده ی حج است.
ای خدا میشود که ما هم به مانند محمد بن عثمان عمروی با امام زمانمان در مقام مستجار پرده ی خانه ی خدا را بگیریم و با او همنوا شویم و برای ظهورش دعا کنیم.
اللهم عجل لولیک الفرج
یک دوست عزیزی میگفت:
توی یک حادثه ی تلخ تصادف، وقتی می رسی و بچه ای از آشناهات را می بینی که صدمه دیده و هیچکس نیست که بهش کمک کنه چه کار میکنی؟!
می ایستی و نگاه میکنی؟
یا از کسی می پرسی که چه باید بکنی؟
یا اینکه بی درنگ بدون در نظر گرفتن خیلی از مسایل، سریع او را در آغوش میگیری و برای کمک به او به هرکسی رو میندازی؟
مضطرب و سراسیمه به این طرف و اون طرف میدوی !
جلوی هر کسی را میگیری تا او را به نزدیکترین بیمارستان برسونی؟!
و....
حالا مولا و آقامون با غیبت طولانی، تصادف کرده و از همه ی ما شیعه ها کمک خواسته اونقدر هم ایشون غریب و مضطره که از ما درخواست کمک کرده
اون آقا و مولایی که بزرگواریش مورد اعتراف همه ی عالم و آدمه ، قدرت و توان هر کاری رو داره اما اجازه نداره ، اونوقت این بی معرفتی نیست که یک چنین بزرگواری از ما که سرتا پا گناه و تقصیریم کمک بخواد و یاریش نکنیم بارها و بارها بفرمایند: وَ أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ ...
برای ظهورم بسیار دعا کنید
اون هم نه به خاطر خودشون که به خاطر گشایش در کارهای ما
فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم
می شود آیا که ما را سوی خود راهی دهی
خوشه ای از خرمن لبخنده ات گاهی دهی
یا جواب این سلام ناتمام عاشقان
از لبان خسته ات با نغمه ی آهی دهی
می شود آیا که روزی پانهی در خانه ام
پر کنی از نور زیبای رخت کاشانه ام
می شود زنده بمانم تا به موعود ظهور
تا ببینم در نگاه خسته ات قدری سرور
واقعا اسلام کاملترین و متمدن ترین دین الهی است.
اعتقاد و نگرش اسلام و مسلمانان به دیگر ادیان و پیامبرانشان گویای همین مطلب است.
تامل در باورهای ادیان الهی و نگرش آنان در پذیرش انبیای راستین الهی، به اثبات هرچه بهتر این مدعا ما را رهنمون می سازد!
یهودیت، پذیرش هیچ قوم و دین دیگری را به عنوان دین الهی متصور نبوده و با برتری طلبی بی حد و حصر خویش حتا در برخی از برهه های تاریخی به مانند تاریخ معاصر، چهره ی منحوسی را از خود نمایان ساخته است.
عیسویان نیز با عدم قبول پیامبر موعود آخر الزمان کتاب مقدسشان، پیامبر معصوم خود را نیز بر صلیب جهل خویش کشیدند، تا کلیسا با خون مظلومیت مسیح ، نوید دهنده ی بخشش گناهان پیروان مسیح، در شادمانی فروش قطعه ای از بهشت، باقی بماند.
اما دین مبین اسلام
نه تنها حضرت موسی علیه السلام را فرستاده ی الهی در عبور از نیل تعصبات قومی می داند، حتا عیسا سلام الله علیه را عروج یافته به آسمان هفتم معرفی می نماید و چشم انتظار دیدار مسیحی ست که در رجعت پر شکوه خویش دراقتدای به موعود ادیان ودر همراهی با امام منجی بشریت، پایان بخش تمامی بی عدالتیهای تاریخ باشد و ...
... وشاید آن روز اولین یهودیان و مسیحیان مومن واقعی را جهان به دنیا عرضه نماید.
قهقهه نزنی لبخند خواهی زد وقتی بشنوی:
به این دنیا آمده ایم آسایش داشته باشیم؟!
آن هم در چه برهه ای ؟
و با چه قیمت گزافی؟
هر کسی هر کاری از دستش بر آید برای بدست آوردنش انجام میدهد.
الفبا بخور، جدول ضرب بزن ، تقسیم نگهدار ... کنکور رد کن ، سر کار بدو... تازه شاید چیزی بدستت آید که فکر میکنی با آن سیری یا مثقالی آسایش بتوانی تهیه کنی؟!
یعنی همه ی آسایش عمرت را بر باد بده تا کمی آنرا باز پس گیری.
وقتی به اینجا میرسی قلاب علامت سوال، ذهنت را گرفته؟
به کجا آمده ام؟
آمدنم بهره چه بود؟
به کجا میروم آخر؟ ...
سرعت رقبا برای سبقت به ناکجا آباد زیاد است.
نمیدانم ناکجا ، آباد است یا ویران ؟
عمری پرسه زدن در دنیای مجازی و واقعی !
وقتی جوابی میشنوی که انتظارش را نداری !
از پی چیزی که در این دنیا آفریده نشده است نباش که آنرا در این سرا نمی یابی
دل به یاد خدا بسپار و از پی ولی زمانش رهرو باش که آرامش یابی نه آسایش.
اتَّقِ اللَّهَ وَ أَجْمِلْ فِی الطَّلَبِ وَ لَا تَطْلُبْ مَا لَمْ یُخْلَق
فَإِنَّمَا یَطْلُبُ ذَلِکَ لِلرَّاحَةِ وَ الرَّاحَةُ لَمْ تُخْلَقْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لِأَهْلِ الدُّنْیَا
إِنَّمَا خُلِقَتِ الرَّاحَةُ فِی الْجَنَّةِ وَ لِأَهْلِ الْجَنَّةِ
وَ التَّعَبُ وَ النَّصْبُ خُلِقَا فِی الدُّنْیَا وَ لِأَهْلِ الدُّنْیَا
چقدر تصور تحمل بر تشنگی و گرسنگی با این گرمای شدید و روزهای بلند آوازه ی تابستان برای ما دشوار بود
شاید حتا بعضی هامون وارد نشدن به این ماه را ترجیح میدادیم
اما حالا که از کنار ما میره
حالا که ما را ترک میکنه
چقدر دلهامون براش تنگ میشه
وداع با او چقدر برایمان تلخ و سنگینه
مثل دل کندن از عزیزترین نزدیکانمان
اما چاره ای نداریم جز اینکه دستهامان را برای خداحافظی با این ماه محبوب الهی بالا ببریم و زیر لب زمزمه کنیم:
بدرود ای نازنینی که خدا به حرمت تو و به بهانه ی لحظه لحظه ی اوقات ناب تو از گناهانمان درگذشت
بدرود ای شبنمهای سحرگاهانی
که طراوت گونه های دلمان بودی
بدرود ای همدم و مونسی که
با قصور و غفلتمان تو را رنجاندیم و آزردیم
اما تو به ما شادکامی و آرامش هدیه نمودی
بدورد ....
و دو صد بدرود
ای خدا کاش می شد اندوه رفتن این ماه را با شادمانی آمدن خورشید مهربانتری در دلهامان می نشاندی؛
و دلتنگی های پایان این ماه عزیز را با آغاز درخشش ماه زیباتری برای ما مزین می نمودی.
برگرفته از فرازهای وداع امام سجاد علیه السلام (دعای 45 صحیفه سجادیه)